سگ‌های ولگرد و بدون صاحب، بلای جان طبیعت و انسانها

سگ‌های ولگرد و بدون صاحب، بلای جان طبیعت و انسانها

 

موضوع افزایش جمعیت سگ‌های بدون‌صاحب در اطراف شهر‌ها سال‌هاست که به عنوان یک مساله بحث برانگیز برای مسوولین شهری، دوستداران و فعالان حمایت از حیوانات و شهروندان عادی درآمده است. این سگ‌ها معمولا در اطراف مراکز دفع پسماند، اطراف جاده‌ها، پارک‌ها و حاشیه‌ی شهرها زندگی می‌کنند. آن‌ها زندگی سخت و نامناسبی را در این محیط‌ها تجربه می‌کنند و در بسیاری از موارد به دلیل تصادف با اتوموبیل‌، بیماری، گرسنگی و یا تغذیه‌ی نامناسب از بین می‌روند. این موضوع دل هر شهروند مسئولی را به درد می‌آورد و دیدن آن این سوال را به ذهن می‌آورد که چرا این روند متوقف نمی‌شود؟

ولی علاوه بر درد و رنجی که خود این حیوانات تجربه می‌کنند، حضور آنان باعث ایجاد مشکلات زیادی برای شهروندان هم می‌گردد. حمله‌ی این سگ‌ها به افراد، باعث مجروح شدن صدها و نفر و بعضا ابتلا به هاری و یا مرگ آنان می‌شود. این روزها علاوه بر صدای اعتراض علاقمندان به محیط زیست و حیات‌وحش، این موضوع نیز به کرات به گوش می‌رسد که سگهای بدون‌صاحب به تهدیدی جدی برای حیات‌وحش تبدیل گشته‌اند.  در حالت عادی سگ‌ها به‌صورت تک تک و یا دسته های کوچک پخش هستند و چون به‌صورت طبیعی از یکدیگر فاصله دارند، مشکلات کمتری را به وجود می‌آورند. اما با ایجاد کانون غذارسانی و تجمع سگ‌های بدون‌صاحب در یک نقطه اگر سگ مریضی وجود داشته باشد، مشکلات بیشتر می شود. زیرا در مرکزی که به علت غذارسانی، همه سگها در یک کانون جمع می‌شوند بیماری از سگ بیمار به سایر سگ‌ها که برای غذا آمده‌اند، منتقل خواهد شد.

مدفوع حیوانات در طبیعت تجزیه و به محیط برگردانده می‌شود اما وقتی صدها سگ در یک نقطه مدفوع می‌کنند، تعداد زیادی  حشرات از مگس گرفته تا انواع کنه‌ها که بعضا می‌توانند برای انسان بسیار خطرناک یا حتی مرگ‌آور باشند، رشد و نمو پیدا می‌کنند. پسماند غذای این سگ‌ها نیز حشرات بسیار زیادی را دور خودش جمع و کانون تجمع سگ‌ها را به کانون بیماری تبدیل می‌کند.

اینها تنها بخشی از دردسرهای این حیوانات هستند و در این بین نباید مسایلی همچون تهدید سگ‌ها برای دیگر جانداران و اکوسیستم‌های طبیعی را نیز از یاد ببریم. چرا که آن موارد خود مباحثی جدی و بنیادی هستند.این مشکلات نشان می‌دهند که باید برای حل این مساله تدبیری اندیشیده شود. همان‌طور که در ایران نیز سالهاست کم‌و‌بیش فعالیت‌هایی توسط بخش دولتی و یا خصوصی به اجرا گذاشته شده اند.

شاید سه راه حلی که در ابتدا می‌توان متصور شد به شرح زیر باشد:

 ۱-جمع‌آوری و بردن به پناهگاه حیوانات  ۲-عقیم‌سازی  ۳-حذف جاندار از چرخه حیات

دو راه اول در ایران بسیار هزینه‌بر و زمان‌بر هستند و راه سوم هم شاید غیرانسانی و بی‌رحمانه به‌نظر برسد. کارشناسان نظرات مختلفی در این‌باره دارند و اتفاق‌نظری وجود ندارد. شاید برای حل این مشکل باید ترکیبی از این سه راه را مورد استفاده قرار داد. 

۱- در ایران پناهگاه حیوانات به شکل کاملا بهداشتی و استاندارد تقریبا وجود ندارد و تاسیس تعداد کافی از آن‌ها نیز در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست و دست‌کم این‌که نیاز به بودجه‌ی زیادی دارد. ولی لازم است که مسوولین شهری به تدریج شروع به ایجاد مراکزی برای جمع‌آوری و ساماندهی حیوانات کنند تا در درازمدت به شرایط مطلوب دست پیدا کنند. اما یقینا این روش علی‌رغم اینکه از دیدگاه اخلاقی و انسانی در اولویت است اما در واقیعت با توجه به تعداد افسار‌گسیخته‌ی سگهای رها در طبیعت و شهرها، معقول و کارآمد به نظر نمی‌رسد و پرداختن به آن به‌عنوان تنها روش اصلی حل مشکل، تغییری در وضعیت نابه‌سامان آنان ایجاد نخواهد کرد.

۲- پروژه‌های زیادی برای عقیم سازی سگ‌های ولگرد درایران انجام شده است اما حجم کار بسیار فراتر از توان و بودجه‌ی اجراکنندگان آن‌ها بوده است. این موضوع نیاز به یک طرح جامع و تامین بودجه کافی دارد تا در یک بازه‌ی زمانی محدود اجرا شده و سرعت آن از سرعت تولیدمثل این حیوانات بیشتر باشد. البته اگر واقع‌بین باشیم هرچند که این روش شاید از برترین روش‌های کنترل باشد، اما با شرایط کنونی به‌نظر نمی‌رسد بخش دولتی و خصوصی بتوانند از عهده‌ی آن به‌صورت تمام‌و‌کمال برآیند. هرچند هرقدم کوچکی در این مورد خود حرکتی رو به‌جلو است.

۳- راه سوم هم که بیشتر درباره‌ی سگ‌هایی که دچار بیماری و جراحات غیرقابل‌جبران هستند قابل‌اجرا باشد و شاید تکمیل‌کننده‌ی دو راه حل دیگر محسوب شود، حذف برخی از این سگ‌ها از چرخه‌ی حیات است. در حقیقت بخواهیم یا نخواهیم چاره‌ای جز حذف بخشی از سگ‌ها وجود ندارد چرا که درمان آن‌قدر پرهزینه است که همان اندک بودجه‌ی موجود تنها برای چند سگ مصرف شده و به پایان می‌رسد. همچنین نگهداری‌های بعدی و طولانی‌مدت از این بخش از سگ‌ها منطقی و اجرایی به‌نظر نمی‌رسد. حتی در کشورهای پیشرو نیز حذف برخی سگ‌های بدون‌صاحب امری شناخته‌شده و قانونی است. 

بنظر میرسد سه روش ذکر شده روش‌های مکملی برای کنترل معضل سگ‌های بدون‌صاحب باشند اما این‌که هرکدام با چه اولویتی باید اجرا شوند خود جای بحث و گفتگوی طولانی میان متخصصان و صاحب نظران دارد. این اولویت هرچه باشد نباید فراموش کنیم که وضعیت کشور ما دراین مورد شدیدا بحرانی است و باید راهکاری عملی و منطقی برای آن برگزیده شود. راهکاری که نه در روی کاغذ که در عمل تغییری اساسی ایجاد کند و این مشکل را طی برنامه‌ای هدفمند و تدوین‌شده کنترل نماید. 

به‌طور کلی اجرای این طرح‌ها نیاز به آموزش و اطلاع‌رسانی عمومی دارد. لازم است که مردم دید درستی به این موضوع داشته باشند و از لزوم اجرای آن‌ها آگاهی پیدا کنند. این امر احتیاج به آموزش در مدارس برای کودکان و اطلاع‌رسانی در محیط‌های عمومی برای بزرگسالان دارد. وقتی آگاهی عمومی از این موضوع در سطح وسیع وجود داشته باشد، روند تصویب قوانین و بودجه‌ی کافی و تدوین و ابلاغ دستورالعمل‌های اجرایی لازم برای انجام این طرح‌ها سرعت می‌گیرد. به‌عبارت‌دیگر، آگاهی شهروندان از یک نیاز و ایجاد تقاضا در آنان، روند اجرایی را تضمین و تسریع خواهد کرد.

نکته‌ دیگر این‌که اجرای این طرح‌ها باید به شکل انسانی و با دقت لازم همراه باشد. نباید این کار را همانند جمع‌آوری زباله درنظر گرفت و باید توجه داشت که حیوانات هم قابلیت درد کشیدن را داشته و نیاز به توجه خاص دارند. اجرای طرح ساماندهی سگ‌های بدون‌صاحب به روش انسانی نشان‌دهنده‌ی حساسیت جامعه به درد و رنج است. یقینا انسان‌هایی که از رنج حیوانات دچار پریشانی خاطر می‌شوند، در مواجهه با هم‌نوع خود نیز کم‌تر باعث ایجاد درد و رنج خواهند شد. البته این حیوان دوستی نباید آن‌چنان راه افراط بپیماید که مثلا غذادهی غیراصولی و مهربانی بی‌ضابطه باعث تکثیر سگ‌های بدون‌صاحب و بیشتر‌شدن تهدید آن‌ها برای سلامت ما انسان‌ها، طبیعت و حیات وحش شود. 

نکته‌ی آخر این‌که طرح ساماندهی سگ‌های ولگرد در بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته‌تر اجرا شده و نتایج بسیار خوبی داشته است. بنابراین می‌توان تا حد زیادی از آزمون‌و‌خطا پرهیز کرد و از تجربیات این کشورها بهره برد. البته احتیاج به کمی تغییر و بومی‌سازی هم خواهد بود که با توجه به حضور پرتعداد کارشناسان بومی در ایران، مانعی در سر راه این امر وجود نخواهد داشت. به امید آن‌که افراط و تفریط‌های موجود، تبدیل به دیدگاهی شود که هم منطقی و هم احساسی باشد.

 


SGP/IRA/CCA-GSI-COVID/2022/08(297)